ده فايده سازمان تجارت جهاني-WORD TRADE ORGANIZATIOn مقاله ترجمه شده به همراه متن اصلي
ده فايده سازمان تجارت جهاني-WORD TRADE ORGANIZATIOn مقاله ترجمه شده به همراه متن اصلي
جهان پيچيده است و ما سعي کرده ايم که در اينجا، فقط طبيعت پيچيده وپوياي تجارت را منعکس نمائيم. به طور اختصار بر برخي مزاياي سيستم تجاري WTO تاکيد کرده ايم ولي ادعا نمي کنيم که همه چيز در اينجا کامل وبي عيب است زيرا درغير اينصورت مذاکرات بيشتري درجهت اصلاح سيستم صورت نمي گرفت. همچنين ادعا نميکنيم که همه تمام اجزاء WTO را قبول دارند که اين خود شايد دليلي براي ماندگاري سيستم باشد. دراينجا کشورها گردهم چمع مي شوند تا اختلافات تجاري خود را حل و فصل کنند. دلايل قانع کننده بسياري براي برپائي و ماندگاري سيستم موجود است که دراينجا ده مورد آن ذکر و بحث ميشود: 1- اين سيستم به حفظ و ارتقاء صلح کمک ميکند 2- مناقشات و اختلافات به طريقه اي سودمند مشکل گشائي ميشوند 3- رعايت قوانين، زندگي را براي همه آسانتر مي سازد 4- تجارت آزادتر، هزينه هاي زندگي را کم ميکند 5- حق انتخاب کالاها بيشتر شده و کيفيتها بالاتر مي رود 6- تجارت، درآمدها را افزايش مي دهد 7- تجارت، رشد اقتصادي را افزايش مي دهد 8- قوانين و ضوابط پايه اي، زندگي را آسانتر مي کنند 9- دولت ها در برابر اعمال نفوذهاي شخصي و گروهي محافظت مي شوند 10- اين سيستم دولتهاي شايسته و خوب را ارج مي دهد و تشويق ميکند
1- اين سيستم به حفظ صلح جهاني کمک مي کند شايد اين ادعايي بزرگ بنظر رسد و نمي توان فقط بر آن تکيه کرد، اما اين سيستم به برقراري صلح جهاني ياري ميرساند و اگر دليل آنرا بدانيم تصوير واضحتري از کاري که سيستمWTO واقعا انجام مي دهد خواهيم داشت . صلح تقريبا نتيجه دو اصل اساسي تجارت است : - جريان يافتن تجارت به صورت روان - فراهم آوردن بستري عادلانه و سازنده براي حل و فصل اختلاف تجاري کشورها تاريخ پر از جنگهايي است که براثر مناقشات تجاري ايجاد شده اند يکي از مشخصترين مثالها، جنگ دهه 1930است که کشورها به منظور حمايت از توليدکنندگان داخلي، از واردات خارجي جلوگيري کردند وتلاقي سياستهاي گوناگوني که کشورهاي مختلف در اين مورد اتخاذ مي کردند رکود اقتصادي اوايل ده? 1930 را وخيم تر کرد و سرانجام منجر به آغاز جنگ جهاني دوم شد. بلافاصله پس از جنگ، دو رويداد مهم به جلوگيري از تکرار تنش کمک کرد : در اروپا، همکاري بين المللي در GATTمورد ذغال سنگ ، آهن و فولاد گسترش يافت و موافقت نامه عمومي تعرفه و تجارت موسوم به (General Agreement on Tarrifs and Trade) در سطح جهان ايجاد شد. هردو اين دو رويداد به قدري موفقيت آميز بودند که امروزه به صورت قابل توجهي گسترش يافته اند ، اولي به اتحاديه اروپا تبديل شده است و دومي به سازمان تجارت جهاني(WTO).
WORLD TRADE ORGANIZATION 10 benefits of the WTO trading system From the money in our pockets and the goods and services that we use, to a more peaceful world—the WTO and the trading system offer a range of benefits, some well-known, others not so obvious 1 The world is complex. This booklet is brief, but it tries to reflect the complex and dynamic nature of trade. It highlights some of the benefits of the WTO’s ““trading system, but it doesn’t claim that everything is perfect—otherwise there would be no need for further negotiations and for the system to evolve and reform continually. Nor does it claim that everyone agrees with everything in the WTO. That’s one of the most important reasons for having the system: it’s a forum for countries to thrash out their differences on trade issues. That said, there are many over-riding reasons why we’re better off with the system than without it. Here are 10 of them. The 10 benefits 1. The system helps promote peace 2. Disputes are handled constructively 3. Rules make life easier for all 4. Freer trade cuts the costs of living 5. It provides more choice of products and qualities 6. Trade raises incomes 7. Trade stimulates economic growth 8. The basic principles make life more efficient 9. Governments are shielded from lobbying 10. The system encourages good government Peace is partly an outcome of two of the most fundamental principles of the trading system: helping trade to flow smoothly, and providing countries with a constructive and fair outlet for dealing with disputes over trade issues. It is also an outcome of the international confidence and cooperation that the system creates and reinforces. History is littered with examples of trade disputes turning into war. One of the most vivid is the trade war of the 1930s when countries competed to raise trade barriers in order to protect domestic producers and retaliate against each others’ barriers. This worsened the Great Depression and eventually played a part in the outbreak of World War 2. Two developments immediately after the Second World War helped to avoid a repeat of the pre-war trade tensions. In Europe, international cooperation developed in coal, and in iron and steel. Globally, the General Agreement on Tariffs and Trade (GATT) was created. Both have proved successful, so much so that they are now considerably expanded—one has become the European Union, the other the World Trade Organization (WTO). HOW DOES THIS WORK? Crudely put, sales people are usually reluctant to fight their customers. In other words, if trade flows smoothly and both sides enjoy a healthy commercial relationship, political conflict is less likely. What’s more, smoothly-flowing trade also helps people all over the world become better off. People who are more prosperous and contented are also less likely to fight. But that is not all. The GATT/WTO system is an important confidencebuilder. The trade wars in the 1930s are proof of how protectionism can easily plunge countries into a situation where no one wins and everyone loses. The short-sighted protectionist view is that defending particular sectors against imports is beneficial. But that view ignores how other countries are going to respond. The longer term reality is that one protectionist step by one country can easily lead to retaliation from other countries, a loss of confidence in freer trade, and a slide into serious economic trouble for all—including the sectors that were originally protected. Everyone loses. Confidence is the key to avoiding that kind of no-win scenario. When governments are confident that others will not raise their trade barriers, they will not be tempted to do the same. They will also be in a much better frame of mind to cooperate with each other. The WTO trading system plays a vital role in creating and reinforcing that confidence. Particularly important are negotiations that lead to agreement by consensus, and a focus on abiding by the rules. This sounds like an exaggerated claim, and it would be wrong to make too much of it. Nevertheless, the system does contribute to international peace, and if we understand why, we have a clearer picture of what the system actually does. جهت خريد اين مقاله کامل که در 20 صفحه ترجمه شده و به همراه متن اصلي مي باشد .
قيمت: 7000 تومان لطفاً براي خريد ده فايده سازمان تجارت جهاني-WORD TRADE ORGANIZATIOn مقاله ترجمه شده به همراه متن اصلي روي تصوير زير کليک کنيد.
شناخت ريسک و بازده ، CAPM و مدل سه عاملي فاما – فرنچ ترجمه فارسي + متن اصلي
شناخت ريسک و بازده ، CAPM و مدل سه عاملي فاما – فرنچ شناخت ريسک و بازده ، CAPM و مدل سه عاملي فاما – فرنچ
ريسک و بازده: مفهوم عمومي: انتظار بازده بالاتر داشتن مستلزم پذيرش ريسک بيشتر است. بسياري از سرمايه گذاران به اين نکته توجه دارند که پذيرش ريسک بالاتر براي دريافت بازده هاي بالاتر الزامي است. در اين مقاله ما دو مدل مهم را براي توضيح اين رابطه بکار گرفته وآنها را توضيح مي دهيم. آنگاه توضيح خواهيم داد که چگونه اين ابزارها مي توانند بوسيله سرمايه گذاران براي ارزيابي داراييهايي همانند اوراق قرضه مورد استفاده قرار گيرند. چرا بايد شرکتهاي با ريسک بالاتر درآمدهاي بالاتري هم داشته باشند ؟ مسلمً يک سرمايه گذار به ازاي پذيرش ريسک بالاتر ، نياز به بازده پيش بيني شده بالاتري دارد. و ما در واقع اين ارتباط را با بررسي بازده هاي بلند مدت تاريخي سهام، اوراق قرضه و داراييهاي با ريسک کمتر ، همانگونه که در اولين نمودار آمده است ، مشاهده مي کنيم. براي درک اين مطلب ، فرض کنيد که يک سرمايه گذاري که پيش بيني شده است يک ميليون دلار را بطور مستمر و سالانه ايجاد کند ، انجام گرفته است. يک فرد براي يک چنين دارايي چقدر حاضر است بپردازد؟ پاسخ به نامشخص بودن يا ريسک پذيري گردش وجوه نقد بستگي دارد. با مشخص بودن کامل شرايط که در آن گردش وجوهخ نقد بهنگام قرارداد کاملاض مشخص مي شود ، يک سرمايه گذار دارايي را با نرخ بدون ريسک در نظر خواهد گرفت . همچنانکه ميزان نا مشخصي افزايش مي يابد ،بازده مورد نياز براي جبران ريسک افزايش مي يابد و در نتيجه در قيمت پايينتري سرمايه گذار مايل به سرمايه گذاري است ، زيرا ريسک بالاتر مستلزم دادن تخفيف است. بعلاوه اقتصاد دانان فرض مي کنند که سرمايه گذاران ريسک گريز هستند ، به اين معنا که آنها حاضرند از بخشي از بازده چشم پوشي کنند ( و حتي حاضرند کمتر از ارزش فعلي بازده آتي پيش بيني شده را دريافت کنند ) تا ريسک را کاهش دهند. اگر اين فرض درست باشد،انتظار داريم سرمايه گذاران براي جبران ريسک اضافي پذيرفته شده بواسطه نگهداري داراييهاي ريسک پذيرتر ، بازده بيشتري را تقاضا کنند.
بي ثباتي شاخصي براي ريسک: يکي از معيارهاي کاملاً پذيرفته شده براي ريسک ، بي ثباتي ، يعني ميزان تغيير بازده دارايي در دوره هاي زماني موفق ، است که عموماً به صورت انحراف استاندارد بازده ها بيان مي شود. يک دارايي که داراي نوسانات شديد است ، انتظار ميرود که داراي ريسک بالاتري باشد ، زيرا ارزش دارايي در زماني که سرمايه گذار مي خواهد آنرا بفروشد کمتر از آنچه است که پيش بيني شده بود. بعلاوه ، بي ثباتي بالاتر از نظر آماري، به معني اين است که ارزش آتي و بالقوه يک دارايي که بي ثباتي بالايي دارد در رنج وسيعتري افت مي کند.
Understanding Risk and Return, the CAPM, and the Fama-French Three-Factor Model RISK AND RETURN The General Concept: Higher Expected Returns Require Taking Higher Risk Most investors are comfortable with the notion that taking higher levels of risk is necessary to expect to earn higher returns. In this note, we explain two important models that have been developed to make this relationship precise. Then we explain how such tools can be used by investors to evaluate assets such as mutual funds. Why should riskier companies have higher returns? Intuitively, an investor would require a higher expected return in exchange for accepting greater risk. And, we do, in fact observe this relationship when we look back at historical long-run returns of stocks, bonds, and less risky securities as shown in the first chart. To understand this, imagine an investment that is expected to generate $1 million per year in perpetuity. How much is someone likely to pay for such an asset? The answer depends on the uncertainty or riskiness of the cash flows. With complete certainty that the cash flows will all be paid when promised, an investor would discount the asset at the risk-free rate. As the degree of uncertainty increases, the return required to justify the risk will be much higher, resulting in a much lower price the investor would be willing to pay, simply because of the higher required discount rate. Furthermore, economists have made the assumption that investors are risk-averse, meaning that they are willing to sacrifice some return (and accept even less than the expected present value of the future returns) to reduce risk. If this assumption is true, we would expect investors to demand a higher return to justify the additional risk accepted by holders of riskier assets. Understanding Risk and Return, the CAPM, and the Fama-French Three-Factor Model Tuck School of Business at Dartmouth, Case 03-111 2 Volatility as a Proxy for Risk One widely accepted measure of risk is volatility, the amount that an asset’s return varies through successive time periods, and is most commonly quoted in terms of the standard deviation of returns. An asset whose return fluctuates dramatically is perceived to have greater risk because the asset’s value at the time when the investor wishes to sell it is less predictable. In addition, greater volatility means that, from a statistical perspective, the potential future values of more volatile assets span a much wider range. Diversification and Systematic Risk Although somewhat counterintuitive, an individual stock’s volatility in and of itself, is not the most important consideration when assessing risk. Consider a situation in which an investor could, without incurring additional cost, reduce the volatility associated with her portfolio of assets. This is most commonly accomplished through diversification. Consider holding two stocks that have the same expected returns, instead of one stock. Because stock returns will not be perfectly correlated with each other, it is unlikely that both stocks will experience extreme movements (positive or negative) simultaneously, effectively reducing volatility of the overall portfolio. As long as assets do not move in lock step with one another (are less than perfectly Historical Annual Returns (1926-1999) 18.81% 5.36% 3.82% 3.17% 13.11% Small Stocks 39.68% Large Stocks 20.21% LT Gov’t Bonds 8.12% US T-Bills 3.29% Inflation 4.46% Source: Stocks, Bonds, Bills and Inflation 2002 Yearbook, 2002 Ibbotson Associates StDev (?) Understanding Risk and Return, the CAPM, and the Fama-French Three-Factor Model Tuck School of Business at Dartmouth, Case 03-111 3 positively correlated), overall volatility can be reduced, without lowering expected returns, by spreading the same amount of money across the multiple assets. This concept of diversification is one of the main tenets of modern portfolio theory – volatility is reduced through the addition of more assets to a portfolio. It should be noted, however, that the rate of volatility reduction from adding assets decreases as the number of assets in the portfolio increases. As the chart below demonstrates for one potential scenario (20% volatility on each asset and zero covariance between assets), the general rule of thumb is that a portfolio containing 30 or more assets is considered well-diversified. Diversifying Reduces Portfolio Volatility 0% 5% 10% 15% 20% 25% 0 2 4 6 8 10 12 14 16 18 20 22 24 26 28 30 32 34 36 38 40 Number of Securities in Portfolio Portfolio Standard Deviation . Volatility can be effectively reduced without significant cost by diversifying, so it makes sense that investors should not be compensated for that portion of volatility which is merely stock specific and has no impact on a well diversified portfolio. This type of volatility is called unsystematic risk in the finance literature because it does not covary with the market as a whole, but is merely the additional random “noise” present in that specific asset’s returns. Since this random noise has an expected return of zero, it can be diversified away by adding more securities to the portfolio. Its mean will be zero, and its standard deviation will be reduced as more assets are added.
جهت خريد اين مقاله کامل که در 23 صفحه ترجمه شده و به همراه متن اصلي مي باشد .
قيمت: - تومان لطفاً براي خريد شناخت ريسک و بازده ، CAPM و مدل سه عاملي فاما – فرنچ ترجمه فارسي + متن اصلي روي تصوير زير کليک کنيد.
مفاهيم قواعد جديد كفايت سرمايه براي مديريت پورتفوليوي دارائيهاي اعتباري ترجمه + متن اصلي
مفاهيم قواعد جديد كفايت سرمايه براي مديريت پورتفوليوي دارائيهاي اعتباري : چكيده: درطي چند سال گذشته يك بحث گسترده بين افراد متخصص و دانشگاهيان راجع به اينكه آيا يك روش مديريت پورتفوليو مي تواند با بانكها در مديريت بهتر ريسك سرمايه كمك كند و اينكه چگونه روش مديريت پورتفوليو براي سهام داران ارزش ايجاد مي كند، وجود داشته است . در اين مقاله ، نويسندگان مي گويند كه چهار محرك وجود دارد كه بانكها را ملزم مي كنند كه به هنگام مديريت دارائي هاي اعتباري از حالت معاملاتي به يك روش كه بيشتر شبيه به مديريت پورتفوليو است حركت كنند. اين چهار محرك عبارتند از : تغييرات ساختاري در بازارهاي اعتباري ، ناكارآمدي انتقال ريسك به بازارهاي وام دهي ، افزايش سطح بدهي در ايالات متحده و تغييرات پيشنهاد شده براي كفايت سرمايه . نويسندگان در ادامه هيچ تغيير همزماني در قواعد مربوط به كفايت سرمايه مشاهده نكردند به عنوان اولين قدم آنها به سمت همگرايي بين ريسك سرمايه و ترتيب سرمايه براي ريسك سرمايه حركت كرده اند اين تغييرات مستلزم آن است كه بانكها به تلاشهاي خود براي ايجاد اولين كلاس از مهارتها و توانمنديهاي مديريت پورتفوليو شتاب دهند ، به كسب بهترين روش مديريت پورتفوليوي اعتباري از طريق فرصتهاي جذاب براي ايجاد ارزش سهامداران و قادر شدن بانكها در رقابت موفقيت آميز ، پاداش داده مي شود. كلمات كليدي : قواعد سرمايه، مديريت پورتفوليو ، ريسك اعتباري 1- دلايل عمل : نياز به ايجاد توانمنديهاي مفهومي مديريت پورتفوليوي اعتباري مديريت ريسك اعتبار در معرض تغييرات عمده قرار گرفته است . اين تغييرات باعث تحت تأثير قرار گرفتن روند رقابت در بازارهاي اعتباري ، ايجاد فرصتهايي براي بانكهايي كه اولين مزيت ها را حفظ مي كنند ، مي شود . يكي از فرصتهاي ايجاد شده ، حوزه مديريت پورتفوليوي اعتباري است . در حالي كه بسياري از بانكها اولين تجربيات خود را با اين مفهوم جديد ايجاد كرده اند و مسئوليت هاي سازماني را براي اجراي آن تنظيم كرده اند ما تصور مي كنيم كه نياز زيادي براي شتاب دادن به اين تلاشها وجود دارد علي الخصوص ما چهار محرك كليدي را مشاهده مي كنيم كه باعث حركت سريع بانها به سوي يك موقعيت رقابتي تر ميشود. 2- محرك كليدي شماره 1 : تغييرات ساختاري در بازارهاي اعتباري در طي چند سال گذشته بازارهاي جهاني اعتباري تغييرات شگرفي داشته اند آنها اصولاً مسير و رقابت را در بازارهاي اعتباري تغيير داده اند و استراتژي هاي جديدي رابراي حفظ رقابت الزامي كرده اند ما چهار تغيير ساختاري مهم را شناسايي كرده ايم: افزايش رقابت مخصوصاً در بازارهاي اعتباري سطح پائين. بطور كلي رقابت در بازارهاي اعتباري بقا را افزايش داده است. علي الخصوص اين مطلب براي وام دادن به همكاران سطح پايين صحيح مي باشد. ‹مثلاً تأمين مالي با بهره بالا› دو گرايش براي اين توسعه وجود دارد ، اول بانكها سرمايه گذاري متعددي براي تأمين مالي اهرمي و وام دهي بدون سرمايه گذاري وارد بازار شده اند ، دوم بسياري از بانكهاي تجاري در تلاش براي برآورده ساختن انتظارات ROE تحليل گران سرمايه و سهام داران ، فعاليت هاي وام دهي خود را به بخش پايين تري از مقدار مجاز گسترش داده اند. ريسك معاملات اعتباري : در طي 5 سال گذشته ، بازار براي خريد و فروش ريسك اعتباري ، چه از طريق مشتقات اعتباري و چه از طريق تعهدات وثيقه اي وام / بدهي ‹CDOS/CLDS› رشد فزآينده اي داشته است . اين بازارهاي جديد ‹ › مديريت پورتفوليوي اعتباري را از يك روش اندازه گيري آكادميكي به يك ابزار مديريتي قوي كه بطور فعال پروفايل ريسك/ پاداش را شكل مي دهد ، تبديل كرده اند.
1. Reasons to act: The need for building meaningful credit portfolio management capabilities Credit risk management is undergoing major changes. These changes are likely to in¯uence the competitive conduct in the credit markets, providing opportunities for banks that secure a ®rst mover advantage. One of the emerging opportunities is the area of credit portfolio management. While many banks have made ®rst experiences with this new concept and have set up organizational responsibilities for implementing it, we do think that there is a strong need for accelerating these e?orts. More speci®cally, we see four key drivers, which are likely to reward fast moving banks with a better competitive position. 2. Key driver No. 1: Structural changes in the credit markets Over the past several years, the global credit markets have seen dramatic changes. They fundamentally changed conduct and competitiveness in the credit markets and required new strategies for sustaining competitiveness. We have identi®ed four key structural changes: Increasing competitiveness, particularly in lower grade lending markets. Overall, competitiveness in the credit markets has increased substantially. This is particularly true for lending to lower grade counterparties (e.g., leveraged ®nancing, high yield debt). There are two trends responsible for this development. First, several investment banks entered the market for leveraged ®nancing and non-investment-grade lending. Second, many commercial banks, in an e?ort to meet ROE-expectations of equity analysts and shareholders, expanded their lending activities to the lower part of the rating scale. Trading credit risk. Over the past ®ve years, the market for trading credit risk, either through credit derivatives or collateralized loan/debt obligations (CLOs/CDOs) has shown explosive growth. These new markets enabled the transformation of credit portfolio management from a rather academic measurement exercise into a powerful management tool that actively shapes the risk/reward pro®le of the portfolio. Signi®cant advancements in measuring credit risk. Preceding the emergence of credit risk trading was the rapid development of new credit risk measurement tools, such as JP Morgan?s Creditmetrics, KMV?s Creditmonitor, Credit Suisse ?s CreditRiskPlus or McKinsey?s Credit Portfolio View. These new measurement tools deserve credit for two key accomplishments. First, they helped create transparency around the real risk of lending portfolios. Second, they helped quantify the value of alternative portfolio management approaches, جهت خريد اين مقاله کامل که در 22 صفحه ترجمه شده و به همراه متن اصلي مي باشد .
قيمت: 7000 تومان لطفاً براي خريد مفاهيم قواعد جديد كفايت سرمايه براي مديريت پورتفوليوي دارائيهاي اعتباري ترجمه + متن اصلي روي تصوير زير کليک کنيد.
هنر سرمايه گذاري با ريسک و بازده ريسک وبازده: هنر سرمايه گذاري با ريسک و بازده تعريف مي شود. سرمايه گذاري به معني قبول يک مقدار ريسک به ازاي يک بازده مورد انتظار است.براي هر فرد قبل از ورود به بازار سهام اين نکته کاملاً مهم است تا انواع مختلف ريسک و مخاطره را شناخته و آنها را اندازه گيري کند.همچنانکه که خواهيم ديد برخي از اين ريسک و بازده ها داراي تنوع هستند و برخي ديگر به اين گونه نيستند.مطمئن شويد که شما آماده پرداخت براي رسيک اضافي هستيد. زمانيکه يک سرمايه گذار يک دارايي را خريداري ميکند (سهام ، اوراق قرضه ، يک شرکت ، اثر هنري و غيره ) اين داراييها داراي يک بازده مورد انتظار هستند.برخي از سرمايه گذاران اين بازده را بر حسب درصد مشخص ميکنند در حاليکه ديگران اميدوارند که اين بازده به صورت مثبت باشد.بازده مورد انتظار از نظر رياضي به صورت درآمد +سرمايه پرداخت شده تعريف مي شود.سهام خاص که عموماً در بخش تکنولوژي وجود دارند هيچ بازده (سود قابل تقسيم ) ندارند زيرا آنها تمامي سودها را در موسسه سرمايه گذاري مي کنند. در مورد رشد اين سهام بازده مورد انتظار شما همان سرمايه است. به خاطر داشته باشيد که سرمايه گذاري همانند يک خيابان دو طرفه است که بين سرمايه گذار و شرکتي که شما مي خواهيد در آن سرمايه گذاري کنيد قرار گرفته است. اگر شما سهام يک شرکت (يا اوراق قرضه آنها) را خريداري کنيد ، آنها به شما بابت اين کار يک پاداش مناسب را مي دهند که مي توانيد آن را ردر جاي ديگر سرمايه گذاري کنيد. بنابراين بازده مورد انتظار بابت سرمايه گذاري يک سرمايه گذار باعث ايجاد يک سطح ريسک براي دارايي مي شود.ريسک انواع مختلفي دارند که عبارتند از:
ريسک سيستماتيک: اين ريسکي است که نمي توانيد آنرا متنوع کنيد.زماني که شما يک دارايي را خريداري مي کنيد عوامل متعددي در پي آن قرار مي گيرند که مي توانند بر بازده سرمايه گذاري (به صورت منفي يا مثبت )اثر بگذارند : نرخ ريسک سرمايه گذاري مجدد ، مخاطره بازار ، نرخ ريسک مبادله ، و ريسک قدرت خريد (تورم ) . هيچ راهي براي اينکه در دوره نوسان بتوانيد از يک سهام خاص محافظت بکنيد وجود ندارد. لطفاً به اين نکته توجه داشته باشيد که اگر چه شما نمي توانيد در برابر اين مخاطرات حفاظتي داشته باشيد ولي راههايي وجود دارند که از انها دوري نماييد. يک را مي تواند خريد يک بيمه با نرخ شناور است که از سهام هنگام افزايش منفي در نرخ بهره بازار حمايت ميکند. Risk and Return The art of "investing" is defined by risk and return. An investor is willing to assume a certain amount of risk as a trade-off to getting paid an expected return. It is quite important for any person, prior to jumping into the stock market, to understand the different types of risk and how to measure them. As we will see, some types can be circumvented through diversification, while others cannot. Be sure you are getting paid for the added risk you take! When an investor buys a security (stock, bond, mutual fund, artwork, etc) they have a certain "expected return." Some investors may quantify this number as a percentage, while others just hope for some sort of positive return. Expected return is mathematically defined as income + capital appreciation. Certain stocks, generally in the technology sector, do not pay any income (dividends) because they reinvest all profits in their business. In the case of these (growth) stocks, your expected return is strictly capital appreciation. Keep in mind that investing is a two-way street between the investor and the company you are investing in. If you buy a stock position in a company (or a bond from them) they have to give you an adequate reward for doing so or you'll invest elsewhere. Thus, the "required return" is what will induce an investor to invest in an asset, given that asset's level of risk. There are a few types of risk: systematic risk- this is risk which cannot be diversified. When you buy a security it is subject to the following unpredictable factors which may affect (either positively or negatively) your return on investment: interest rate risk, reinvestment rate risk, market risk, exchange rate risk, and purchasing power (inflation) risk. There is nothing you can do to protect an individual stock from an inflationary period. Please note that even though you cannot prevent these risks, there are still ways to hedge them. An example would be buying a floating rate mortgage security to protect a stock which may tend to perform negatively in a rising interest-rate environment. unsystematic risk- this component of risk can be diversified by having a "portfolio" of securities. Diversifiable risks include business risk, financial risk, and country risk. For example, if you have $10,000 and buy a homebuilding stock with it, you are not diversifying your risks. If the overall stock market goes up, but the housing sector slows down, your stock will underperform the overall market. Many investment professionals believe that owning a basket of roughly 10-15 stocks in different sectors can eliminate most of the unsystematic risk. The most important measure of a security's risk is its standard deviation. This is a statistical measure of the historical volatility of a portfolio of securities, usually figured with a 5, or 10-year return. In simpler terms, standard deviation is a measure of how much investment returns tend to fluctuate around their average. To compute standard deviation, you need to write down the % return each year for a specific stock or mutual fund. You then add them all up and divide by the number of securities you are using. This will give you the "mean" or average return of the portfolio over a period of time. You subtract the mean from each annual return and then square it. You add up all these squared numbers, divide by the number of years, and take the square root. This will give you the "standard deviation." A portfolio will move within 1 standard deviation (whatever the number is) 68% of the time. It will move within 2 standard deviations 98% of the time. This is an important way to assess potential risk and return from a portfolio of securities. Check out this profile page from yahoo.com which goes into the statistical measure of “risk.”
Risk
Risk means the probability that you will lose money on an investment. A more technical definition of risk is the volatility of return on the investment. An asset with erratic returns is considered riskier than an asset whose value is static or moves slowly. Few investments are risk-free. Investing in stocks, in particular, means accepting some level of risk. If you want to make a killing in the stock market, you are going to have to take risks. If you keep all your life savings in safe investments such as a savings account, you will face virtually no risk, but your returns will be small, and inflation will eat away at the value of your deposit. There is a trade-off between risk and return. Less risk means less return, while taking on more risk brings the possibility of a higher return. Levels of risk are a personal decision. They may be affected by your age, investment goals, time of life and how much you can afford to lose. Types of risk There are two types of risks to consider when investing in the stock market - the market risk and unique risks.
جهت خريد اين مقاله کامل که در 22 صفحه ترجمه شده و به همراه متن اصلي مي باشد . شما هم اکنون مي توانيد با اتصال به يکي از درگاههاي پرداخت آنلاين بانک هاي ملت و يا اقتصاد نوين نسبت به پرداخت آنلاين هزينه اقدام نماييد و بلافاصله پس از پرداخت فايل را به صورت کامل از سايت و يا ايميل دريافت کنيد.
قيمت: 7000 تومان لطفاً براي خريد هنر سرمايه گذاري با ريسک و بازده ترجمه + متن اصلي روي تصوير زير کليک کنيد.
سازمان مديرت صنعتي واحد شرق در 138 صفحه سازمان مديرت صنعتي واحد شرق
ترجمه متن : SAFETY MANAGEMENT SYSTEM
استاد گرامي : جناب آقاي دکتر بلوکي
تابستان 85
راهبردهاي مديريت ايمني دانشگاه چارلز استورت (CSV)
فهرست 1- تعاريف 2- در باب راهبردها 3- مديريت سلامت (OHS) و ايمني شغلي CSU 1-3- مقدمه 2-3- فرهنگ ايمني و تعهد فرهنگ ايمني تعهد به فرهنگ ايمني حفظ فرهنگ ايمني مثبت هدف فرهنگ ايمني تعهد و تدبير (خط مشي) 3-3- گزارش ساختارها و رويکرد 4-3- تنظيم بودجه و مراکز هزينه 5-3- مديريت و کميته هاي مشورتي کميته مديريت ايمني و محيط (ESMC) کميته برنامه ريزي اضطراري (EPC) کميته ايمني در برابر تشعشع کميته زيست ايمني گزده واکنش سريع کميته هاي سلامت و ايمني شغلي (OHS) محوطه دانشگاه نگهبان محوطه دانشگاه 6-3- کنترل و برنامه ريزي در مواقع اضطراري مفهوم شرح محقه استاندارد استراليا موقعيت کنوني CSU شناسايي مسئولين استراتژي اجرا مديريت بحران 7-3- مديريت آسيب ديدگي و غرامت به کارگران مراجعت زود هنگام به کار مديرت غرامت به کارگران خط مشي مديريت افراد آسيب ديده و مراجعت به برنامه کاري Coordinatorهاي بازگشت به کار و نقش آنها مديريت و صنعت وظايف مناسب کشمکش مطالبات حق بيمه و توزيع آن 8-3- مديريت کمکهاي اوليه (تدارک) تامين کمکهاي اوليه مديريت کمکهاي اوليه گزارش حادثه گزارش سوانح به Work Cover Nsw 9-3- استخدام وظايف و ميانه هاي در مورد آن duty and duty statements کارمند غير اجرايي کارمند ناظر مديران کارمند اجرايي معانيات پزشکي پيش از استخدام بکارگيري OHS (سلامت و ايمني شغلي) 10-3- مديريت ريسک (خطر) مديريت ريسک OHS استانداردها اصول مديريت ريسک OHS مزاياي مديريت ريسک OHS چيست سيستم مديريت ريسکOHS در CSU زمينه ريسک شناسايي ريسک تعيين ريسکOHS کنترل ريسکOHS اندازه گيري ميزان کارايي کنترل انجام اصلاحات ادغام در سيستم مديريت ايمني 11-3- گردآوري اسناد و مديريت ريسک OHS 12-3- سيستم اطلاعات مديريتي (MES) اصول مديريت عملکرد احکام و قراردادها شاخص هاي عملکرد شاخص هاي عملکرد منفي گزارشات جراحت و بيماري هزينه هاي غرامت وبه کارگران شاخص هاي عملکرد مثبت شاخص هاي عملکرد مديريت شاخص هاي عملياتي عملکرد 13-3- بايگاني کردن اصول اسناد تحت نظارت اطلاعات نسد بررسي سند شماره گزاري نسخه تاريخچه سند و مدارک کنترل نسخه اصلاحات اصلاحات در خط مشي اصلاحات اجرايي 14-3- گزارش درون و بيرون سازماني درون سازماني بيرون سازماني گزارش الزامي حوادث به سرپرست NSW 4- سيستم مديريت OHS در واحد 1-4- مقدمه 2-4- ساختارهاي مديريت OHS در واحد 3-4- مسئوليت 4-4- مشاوره شرايط قانوني براي مشاوره OHS (سلامت وايمني شغلي) ارجاع: بخش هاي 13 تا 5 از مصوبه ي OHS وقانون کار بخش هاي 2و3 وظيفه مديريت مرکز صنعتي بيانيه مشاوره OHS
رازهاي موفقيت مديران-Secret of Success ترجمه +متن اصلي
رازهاي موفقيت مديران-Secret of Success ترجمه +متن اصلي استدلال مديران راز موفقيت : به همان اندازه كه قضيه نادرست كريستنسن اثبات مي شود،تشخيص راز موفقيت بيشتر از كتاب درسي مديريت اتخاذ مي شود. نوامبر2003 روبرت هلر انسان قرون وسطايي براي سنگ فيلسوفي جستجو كردكه مي توانست اصل فلز را به طلا تغيير شكل دهد.اغلب مديران و مؤسسان شركت يك اميد مشابه و معمولا بيهوده را دنبال مي كنند،اما نيازي نيست كه آن بيهوده باشد،از طريق نتايج شركتها دريك صنعت شناخته مي شود. آنها از فروش درسالهاي1994 -1976 شصت و دو ميليون دلاربدست آوردند،قيمت براي رقبايي كه سنگ را نيافته بودند،بيست مرتبه زمان بندي شد.اگرچه كه بقدر كافي متقاعدكننده نيست،فروش در شركت در گروه خسته و كسل تنها يك5/64 ميليون دلاراضافي را ميانگين مي گيرد : ميانگين موفقيت 9/1 بيليون دلاري – يك تفاوت 29 – رتبه اي است.آمارهاي اضافي از كتاب يك مديريت مشهورو درست نوشته كليتون ام 0 كريستنسن بدست مي آيد.آن عنوان واضحي است،مثله غامض بدعت گذار :زماني كه تكنولوژي هاي جديد باعث مي شوند شركت هاي بزرگ ورشكست شوند،عدالت را نسبت به پيغامش كمتر رعايت مي كنند كه در همه زمانها براي همه مديران و شركتها به كار برده مي شود و فقط براي بدعت گذاران نيست.سنگ فيلسوف كه در بالا درآمارهاي اضافي ذكرشد،بهرحال ابداع در تكنولوژي هاي در هم گسيخته است.رشد موفقيت جستجو شده از طريق عضويت بازارهاي كوچك آشكار شده است.در تضادبا اين،علامت گذاري هاي قبلي رشد رادر بازارهاي بزرگ دنبال كردند.هر دو گروه ريسك را قبول كردند.برندگان فرصتي داشتند كه درآن يك بازارآشكارشده براي تكنولوژي در هم گسيخته به هيچ وجه نبايدآشكارمي شد.بازندگاني كه خطر رقابتي مبارزه بر هند شركت هاي تاسيس شده در بازارهاي تاسيس شده را پذيرفتندو اولين درس اين بود كه اين اساسا استراتژي ضعيفي است.
Secret of Success: As Christensen's Paradox testifies, finding the secret of success takes more than textbook management Nov 2003 Robert Heller Medieval man searched for the philosopher's stone that could turn base metal into gold. Managers and entrepreneurs often follow a similar, usually vain hope. But it needn't be vain, judged by the results of companies in one industry. They achieved $62 billion in sales in 1976-1994, twenty times the figure for rivals which hadn't found the stone.
If that isn't convincing enough, sales per firm in the lagging group only averaged a cumulative $64.5 million: the successes averaged $1.9 billion - a difference of 29 times. The statistics come from a truly remarkable management book by Clayton M. Christensen. Its explicit title, The Innovator's Dilemma: When New Technologies Cause Great Firms to Fail, does less than justice to its message, which applies to all managements and all companies all the time - and not only to innovators.
The philosopher's stone in the statistics cited above, however, is innovation in 'disruptive technologies'. The successes 'sought growth by entering small emerging markets'. The back-markers, in contrast, pursued growth in large markets. Both groups took risks. The winners took the chance that an emerging market for the disruptive technology might not appear at all. The losers accepted the competitive risk of battling against established companies in established markets - and the first lesson is that this is fundamentally poor strategy.
MANAGEMENT PARADOX The book's wholly convincing thesis, however, is that large companies are locked into this mode. They are forced by customer demands and competitive pressures to invest heavily to sustain their existing strengths and, if possible, to enhance that prowess. This gives rise to Christensen's Paradox. The conventional explanation when great firms stumble is that they suffer from 'incompetence, bureaucracy, arrogance, tired executive blood, poor planning, and short-term investment horizons.' The Paradox, however, states that large companies fail, absolutely or relatively, in face of disruptive technologies, not because they are poorly managed, but because their management is excellent.
جهت خريد اين مقاله کامل که در 15 صفحه ترجمه و به همراه متن اصلي مي باشد . شما هم اکنون مي توانيد با اتصال به يکي از درگاههاي پرداخت آنلاين بانک هاي ملت و يا اقتصاد نوين نسبت به پرداخت آنلاين هزينه اقدام نماييد و بلافاصله پس از پرداخت فايل را به صورت کامل از سايت و يا ايميل دريافت کنيد.
قيمت: - تومان لطفاً براي خريد رازهاي موفقيت مديران-Secret of Success ترجمه +متن اصلي روي تصوير زير کليک کنيد.